- نشیمن ساختن (عِ کَ دَ)
مقام کردن. مسکن گرفتن. به سکنی گرفتن:
مرا یک گوش ماهی بس بود جای
دهان مار چون سازم نشیمن.
خاقانی.
، فرود آمدن. جای گرفتن. آشیان کردن:
که سازد تیره ابر آنجا نشیمن.
منوچهری
مرا یک گوش ماهی بس بود جای
دهان مار چون سازم نشیمن.
خاقانی.
، فرود آمدن. جای گرفتن. آشیان کردن:
که سازد تیره ابر آنجا نشیمن.
منوچهری
